۱۳۹۰ مهر ۲, شنبه

_ من آمریکا.یی ها را در اس اچ سر کار می گذارم
_ اگر محمد این آهنگ شاد ها را به من طزریق نمی کرد به احتمال زیاد از
زیاد متال گوش دادن می پکیدم
_ بلاگر را دوست دارم چون من الان دارم از میل بلاگینگ استفاده می نمایم
_ اما خودمانیم سگ یک سولو در میانه ی یک آهنگ متال می ارزد به هیکل این
آهنگ سوسولی ها

۱۳۹۰ مهر ۱, جمعه

یکی از امراض من اینه که وقتی یه جمله ای به ذهنم می رسه که نشات گرفته
از یه فکره خیلی طولانیه توی موبایلم توی درفت سیوش می کنم ، یکییش که
اخیرا داشتم حدود دو شب یه برنامه ای از رادیو جوان رو گوش می دادم به
ذهنم رسید اینه : برای زود باور نبودن باید با تجربه باشید و وقتی که
زودباور نباشید خوشحال و یا ناراحت کردنتان کار ساده ای نخواهد بود .جان
خودم راس می گم .

۱۳۹۰ شهریور ۲۹, سه‌شنبه

(part 1) dreamer dreams

داشتم فکر می کردم که مثلا بر حسب اتفاق توی یک مسافرت به اعماق جنگل های
آمریکای جنوبی راهمو گم کردم و گیر افتادم و هر راهی که می رم نمی تونم
راهی برای خارج شدن از اون منطقه رو پیدا کنم . به احتمال زیاد یه آدم
بعد از دو سه روز از گشتن خسته میشه بعد از دو سه هفته دچار استرس یا
افسردگی میشه و بعد از یک ماه به سختی ممکنه بتونه زنده بمونه .اما من می
خوام یه طور دیگه رفتار کنم .اولین لحظه ای که می فهمم گم شدم دراز می
کشم روی زمین و با تمام وجودم فریاد می زنم البته نه از روی ناراحتی بلکه
از سر ذوق بعد میرم یه رودخونه ای چیزی پیدا می کنم آبتنی می کنم . بعد
می شینم یه برنامه طولانی مدت برای زندگی کردن می ریزم ، اول از همه همه
را هایی رو که بلدم برای آتیش روشن کردن بلدم امتحان می کنم ، حتی یه روز
وقت پاش گذاشتن هم می ارزه ، هر چقدر هم خنگ باشم انتهای روز دوم بلدم
آتیش روشن کنم توی جنگل به این بکری بدون شک میشه میوه خوردنی پیدا کرد
روز سوم تمام وقت دنبال خوراکی می گردم انتهای روز چهارم به احتمال زیاد
خیلی خسته ام ولی می تونم آتیش روشن کنم و میوه های خوراکی پیدا کردم
حالا بعضی اوقات می شینم فکر می کنم به اینکه شاید انقدر برای کسی اهمیت
داشته باشم که بیاد دنبالم بگرده ، به این فکر می کنم که آدم هایی که
دوستشون دارم الان دارن چی کار می کنن ، بود و نبودم فرقی داشته یا نه
.روز پنجم یه ذره دلگیره . غروب روز پنجم وقتی دارم توی جنگل قدم می زنم
یه جایی می بینم که میشه توش یه پناهگاه درست کرد زیر چند تا صخره که روش
با درختهایی که بالای تپه ی پشت صخره هاست پوشونده شده نزدیکش حدودا 500
متر پایین تر یه رودخونه است و خوشبختانه نزدیک درخت های میوه ای هست که
پیدا کرده بودم طبعا یه روز طول می کشه تا وسایلمو جمع کنم تا بیام این
جا ...

۱۳۹۰ شهریور ۲۷, یکشنبه

Adaptive control

فقط من و نسیم می دانیم که چرا اولین بار دندانم را به جای آمالگام با کامپوزیت رنگ دندان پر کرد.
 
افراد آنلايند کنترک hit counter