۱۳۸۹ آذر ۶, شنبه


آدمی را آدمیت لازم ......
1) است
2)نیست
3)و کافی است .
4)،خوب که چی حالا.

خوب که چی حالا !

یه موقعی به دیگران می گم خوب چی کارت کنم الان ؟ الان به خودم می گم : خوب چی کارت کنم الان ؟


۱۳۸۹ آذر ۵, جمعه

حق ندارم بک اسپیس رو بزنم

دلم می خواد بنویسم: دلم گرفته ، می ترسم پاک می کنم ، بعد فکر می کنم چه احمقانه چرا پاک کنم  بعد دوباره می ترسم می خوام بک اپیس رو بزنم که همه رو پاک کنم به خودم می گم از چی می ترسی خوب دلت گرفته و این یه واقعیته بعد فک می کنم حالا تا اینجاش رو که نوشتم بذار ببینم بعدش چی می شه بعد می رم اولین خط رو می خونم می بینم یه جمله اینقدر تفسیر داشته یعنی واقعا ! بعد فک می کنم شاید نباید گفت دلم گرفته کافیه جای یه فعل رو عوض کنی تا معنی عوض بشه بعد می فهمم الکی نبود اون یارو پیرونیسمِ از ایما و اشاره برای حرف هاش استفاده می کرده چقدر چرند نوشتم بزنم بک اسپیس رو ؟ نه شجاعتشو داشته باش ! چی می گی واقعا این شجاعته ، بزن بک رو بزن بک رو .. نه نمی زنم کور خوندی ها ها ها . آخ خدا این چه موجودیه آفریدی ، بزن بک رو ... نه نمی زنم . خوبه آدم رک باشه این آمریکایی ها نصف پیشرفتشون به خاطر رک بودن ، بزن بک رو ... نه نمی زنم ، امروز فکر می کردم .. ، یادم رفت چی فکر می کردم  ، یک عالمه خواسته هست که توی دلم مونده یادشون که می افتم بغضم می گیره مدت هاست با خودم فکر می کنم هر آدمی چیزی رو می گیره که لیاقتش رو داره پس اگر ندارم من بی لیاقتمم  ، این خواسته ها هی جمع می شه هی جمع می شه یه روز آخر منفجر می شم می پاشم رو زمین ، آینده پر از نگرانیه ، می خوام بک رو بزنم نمی زنم ، تو غلط کردی این مزخرفات رو گوش می دی (غلط املایی این مزخرفات رو می نویسی ) جدیدا یه آهنگ گوش می دم از یه گروه به نام AArona به نام Embers قشنگه ، یعنی من فکر می کنم معرکه است ، چقدر خوبه بک اسپیس نزدن ، رک بودن ، شجاعت ، پذیرفتن خواسته هات ، ذهن من رو این آهنگ سوار می شه تازه یه آهنگ هم دارن به اسم lily قشنگه بد نیست ولی به پای این نمی رسه ، بک اسپیس رو نمی زنه چه جراتی ، المیرا می گه من پر از علامت سوالم که می ترسم می خوام بک اسپیس رو بزنم اینها معنی اش این نیست که چیزی نیست که نتونه به همه نداشته هام غلبه کنه ، هست ، ولی نمی فهمم چرا خواسته هام رو هم دوست دارم دلم می خواد بک اسپیس رو برنم نمی زنم دستم روی کیبرد می رقصه با این آهنگ محشره ، پر از سوالم پر از سوال ، بک اسپیس رو نمی زنم ، نه ، محمد و ناصر دارن در مورد تافل بحث می کنن من پر از سوالم ، کلی کار دارم ، ایجوری نوشتن که باشه دوست داری تا ابد ننویسی (اشتباه شد بنویسی) چخوف می گه انقدر باید بنویسیم که انگشت ها بشکنن ، زیاد فکر می کنم و این داره رو شخصیتم تاثیر می ذاره شاید یه روز از همه ... نم ینویسم که بک اسپیس روو نزنم  اگر وقت محدود نبود ادامه می دادم فقط یه چیزی هست من همیشه بک اسپیس رو می زدم و در نهایت یه خط می موند و این غم انگیزه .
نه زیاد هم ترسو نیستم . 

۱۳۸۹ آذر ۴, پنجشنبه

دل و سخن ، رابطه ی مستقیم دارند ، اولی که تنگ شود دیگری کوتاه می شود .

 

۱۳۸۹ آذر ۳, چهارشنبه

The man who has no imagination has no wings .

۱۳۸۹ آذر ۱, دوشنبه

در جایی می فرمایند : " این یادتان نرود شما باید به یک چیز ایمان داشته باشید، به شجاعتتان، به سرنوشتتان، زندگی تان یا هر چیز دیگري."

۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

We need to be able to run wild with our imaginations

۱۳۸۹ آبان ۲۷, پنجشنبه

In imagination, you see no limitation

۱۳۸۹ آبان ۲۶, چهارشنبه

Vivid Imagination

وقتی، بدون الگو، از تصوراتت کمک بگیری و نقاشی بکشی و از شباهت زیاد، واقعا تعجب کنی ، باید خیلی تصوراتت واضح باشه که در این صورت : یا زیاد دیدی یا زیاد تصور کردی.
و این به سادگی اتفاق نمی افته .

۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

Completely irrelevant to my situation


بدون شک بهترین لحظه های دوران نوجوونی من (اگر بشه روی راهنمایی و دبیرستان این اسم رو گذاشت) زمان هایی بود که پای بازی های کامپیوتری می ذاشتم ، هرچند خیلی وقتم رو می گرفت (شاید 6 الی 7 ساعت) و حتی باعث شد خیلی جا ها خیلی موقعیت ها رو از دست بدم ، ولی اصلا پشیمون نیستم ، کلا همون بهتر که اون موقعیت ها از دست رفتن ، اما اینکه چرا می خواهم از این مسئله حرف بزنم به خاطر خاطره ای که از صبح امروز هی توی ذهنم مرور می شد ،فک کنم سوم راهنمایی بودم به نسیم گفته بودم برام 2Hitman رو بگیره ولی نسیم اُرجینالش رو نتوست پپیدا کنه ، از این مدل هایی بود که اول می دن آسیایی ها باگاشو پیدا کنن ، خلاصه توی چند مرحله اش باگ های اساسی داشت ، نکته اینجاست ، یه مرحله اش هیتمن یه ماموریت داشت تو روسیه باید وارد یه مهمونی می شد اما همین که می رفتم داخل محوطه ی ساختمونه از جایی تیر می خوردم که هیچ وقت نفهمیدم کجا بود ، یعنی در حقیقت می تونستم حدس بزنم که توی کدوم ساختمون نزدیک به اونجا یه تک تیرانداز هست چون میزان صدمه ای که هیتمن می دید مشخص می کرد که طرف کجاست اما دیده نمی شد یعنی دشمن نامرئی بود واسه همین هیچ وقت اون مرحله رو رد نکردم .احساس بدی نبود ولی هیچ وقت هم فراموشش نکردم .

۱۳۸۹ آبان ۲۱, جمعه

هر آنچه دوریت از من را می خواهد خارج از اختیار من است
و ترس من ، از دوباره ندیدن ها است

۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه

با تمام جسم و روحم درک می کنم که :
"تمام ضجه های انسان در پژواکی عظیم از بی تفاوتی مُهر برگشت می خورند."

۱۳۸۹ آبان ۱۷, دوشنبه

I was wondering why it's always my fault !

۱۳۸۹ آبان ۱۵, شنبه

توی هیچ شرایطی قرار نمی گیری مگر اینکه ظرفیتشو داشته باشی.

۱۳۸۹ آبان ۱۴, جمعه

چرند نوشتن از جمله توانایی هایی است که هر کسی ندارد .
در توصیف متنی که امروز پست کردم .
البته من این طور فکر می کنم .
یک عالمه ورق دور وبرم پخش است روی زمین
یک عالمه فکر مثل کاغذهای مچاله شده توی ذهنم
ورق ها را به زور می خوانم چون باید بخوانم
فکرهایم را مچاله می کنم
فکر هایم گوله گوله سرم را پر می کنند
نگاهم به ثانیه هاست که می گذرند
انگار ساعت همان پیرزنی است که "سارتر" از آن سخن می گفت
می بینی از هفته ها تلاطم تا یک لبخند تلخ خیلی فاصله است .
چندی پیش غم به صورتم می خندید و من با او همراهی می کردم .
باورت می شود رو در روی غم بایستی و از ته دل بخندی.
دوست دارم شرمنده اش کنم .

باری خدا را صدا زدم .
... خدایا دلم به رحم آمده ، دوست دارم ناراحتی ام را ببینی اگر شادمان می شوی .
تو توانایی مگر نه .
می گویند "شکر نعمت نعمتت افزون کند ، کفر نعمت از کفت بیرون کند"

۱۳۸۹ آبان ۱۰, دوشنبه

آدم ها دو دسته اند :
عده ای مثل استیو جابز مستقیم ایرادات طرفشون رو می گن (البته خودشون این طور فکر می کنن)
عده ای مثل اندی روبین فقط با چند خط قدرت خودشون رو نشون میدن ، بدون این که مستقیما جواب بدن
و این زیبا ترین نوعشه وقتی روبین جواب جابز رو فقط با چند خط برنامه می ده :
Twitter / Andy Rubin :the definition of open: "mkdir android ; cd android ; repo init -ugit://android.git.kernel.org/platform/manifest.git ; repo sync ; make"
 
افراد آنلايند کنترک hit counter