۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه


چگونه یک مید این گیلان را تشخیص دهیم ؟
راه های زیادی وجود دارد برای تشخیص یک مید این گیلان در اینجا به بررسی تعدادی از آنها می پردازیم .
1: پس کله : در این مورد زاویه ی پس سر با گردن مورد نظر می باشد که هدف ما دیتکت کردن یک 180 درجه ی تمیز می باشد یعنی خطای بسیار کم در حدود چند صدم درجه (صنم میس انداخت حتی :* ) این مورد در انسان ها ی بسیار اصیل که مادرانی بسیار مسئولی داشته اند رخ می دهد (حتی حال نداشته اند بچه رو تو جاش یه تکون بدهند ) ، نمونه عینی استاد محاسباتمون از 200 متری اصالت خود را فریاد می زند .
2: بینی : در این مورد شما در حین نگاه کردن به چهره ی این افراد احساس می کنید خداوند در روز آفرینششان دستی به صورت آنها کشیده گفته گوگوری مگوری من و بدین ترتیب بینیشان با زاویه ی تقریبا 30 درجه به سمت پایین انحراف دارد . نمونه عینی آقا نیکی همکار فرناز که ایشون هم از 300 متری اصالت خود را فریاد می زنند .
3: چشم های رنگی : نمونه های فراوانی از عزیزان با اصالت شمالی چشم هایی به رنگ های سبز وآبی و ... دارند که می توان محمد ، صنم ، خاله ، زندایی و ... را نام برد که اینها رو در بعضی موارد حتی از 1 متری هم نمی توان تشخیص داد به گونه ای که در مورد محمد من یک جمله معروف دارم (that`s a secret ; his eyes are green)
4: فک : بر اثر لهجه ی شیرین گیلکی و انعطاف زیاد فک در هنگام حرف زدن در حین ادای کلمات، در ساده ترین مدل( اووووواه ) شکل فک تغییر کرده و به شکل پله ای در می آید. به طور مثال علی کریمی
5:لهجه ی نهفته :این مورد را فقط یک گیلانی می تواند تشخیص دهد بدین ترتیب که حتی کمک صفر (بر وزن کمک فنر /به معنای کمک بوفه دار دانشگاه) هم تشخیص داد بنده یک ربطی به شمال دارم و فرمودند خانم شما شمالی هستید بنده با چشمانی گرد جواب دادم پدر و مادرم شمالیند چطور مگه ؟فرمودند از لهجه تان فهمیدم !!! خلاصه مردم توی آموزش و استادا آشنا و هم شهری پیدا می کنن منم توی بوفه دانشگاه یک گیلانی یافتم و فریاد زدم یافتم یافتم...
6:صدای کلفت : عزیزان در این مورد از اصطلاحاتی مثله اقوز در گلو و تیغ ماهی در گلویش گیر کرده استفاده می کنند ، در این مورد خاطره ای دارم که هر بار با یاد آوریش شاد می شوم : راهنمایی که بودم یه تابستون به همراه مادر و خاله و دختر خاله ام نسترن و عده ای دیگر رفتیم از این عروسی های 600 نفری شمال که عروس نوه ی خواهرزاده ی عموی مامان بزرگ همسایه ی مامان بزرگم بود فک کنم :دی خلاصه من و این نسترن نشسته بودیم و از مباحث داغ علمی روز حرف می زدیم (دونقطه پی حتی)
که ناگهان سیمای یک دختر شمالی من و او را در کما فرو برد تو گویی خداوند در روز آفرینش همه را بی خیال شده چسبیده این یکی را آنقدر خوشگل بیافریند که همه فکشان به زمین بچسبد خلاصه همین طور تا آخر عروسی بحث علمی می کردیم ناگهان خانم خوشگله خواست گمونم خواهر زاده اش را صدا کند(خدای حافظه) چشمتان روز بد نبیند طنین انکر الاصوات او تمام سالن را به لرزه در آورد و من مثل جانی دپ در دزدان دریایی کارائیب که به اون هشت پاهه نگاه می کرد به او می نگریستم بعدش یک نیم نگاهی به نسترن انداختم و هر دو انقدر خندیدیم که یادم نمی آید زیاد بود یا کم ! خلاصه هر بار که با دختر خاله ی محترم یادش را می کنیم کلی شاد می شویم .
7: همین جوری دور هم باشیم : دختر گیلان عطر دریا می دهد عطر جنگل عطر باران ...(به به ، به به اسمایلی خودشیفتگی حتی)



 
افراد آنلايند کنترک hit counter