توی حیاط راه می رفتم و فکر می کردم ، از نگران بودن برای زندگی و آینده ام خسته شده ام ، آخرین چیزی که به ذهنم رسید این بودکه هر اتفاقی که در آینده بیافتد احتمال ثابتی دارد که مخصوص خودش است و دست من نیست ، از رطوبت هوا گرفته تا تکان خوردن زمین در محور فلان به فلان درجه می تواند در هر قضیه ای موثر باشد ، آخر من دیگر چکار می توانم بکنم !اسپینوزا این طور می گوید :
men are conscious of their own desire, but are ignorant of the causes whereby that desire has been determined.
پ ن 1: البته من این طور باور دارم ، آدمی اختیار خودش را در اکثرموارد دارد اما دیگران را نه ، پس اختیار خیلی چیزها را ندارد!
پ ن 2: Hey God , Look down , Here , I need your help