دیروز داشتم فکر می کردم چه خوب بود اون موقع که با چشم بسته باور داشتم مینشستم دعا می کردم نماز می خوندم حرف میزدم سر نماز با خدا ، خب روانی هم که در نظر بگیری آدم کلی تخلیه میشه ، چون خب آدم راحت حرفاشو میزنه ، بعد همین طور این فکرا تو سرم بود تا قبل خواب ، فکر کردم چرا همیشه بدبین به قضیه ی وجود خدا نگاه می کنم ، اگر امکان وجود نداشتن خدای عادل رو در نظر میگیرم پس خیلی احتمالای دیگه رو هم باید در نظر بگیرم ، از کجا معلوم یه خدا توی دنیا نباشه که همه ی اتفاقای خوب دنیا بخاطر بودن اون باشه ، در عین حال که ممکنه یه خدایی هم باشه که عدالت براش معنی نداره و مثل طبیعت رفتار می کنه ، نمیشه که فقط صفر و یک فکر کرد ، البته کلا بهترا آدم در این مورد هیچ نظری نداشته باشه ، ولی خب اینم یه احتماله دیگه ، یعنی میتونی احتمال بدی همچین موجودی ممکنه باشه و باهاش درد دل کنی