۱۳۹۳ آبان ۲۲, پنجشنبه

دیروز داشتم فکر می کردم چه خوب بود اون موقع که با چشم بسته باور داشتم مینشستم دعا می کردم نماز می خوندم حرف میزدم سر نماز با خدا ، خب روانی هم که در نظر بگیری آدم کلی تخلیه میشه ، چون خب آدم راحت حرفاشو میزنه ، بعد همین طور این فکرا تو سرم بود تا قبل خواب ، فکر کردم چرا همیشه بدبین به قضیه ی وجود خدا نگاه می کنم ، اگر امکان وجود نداشتن خدای عادل رو در نظر میگیرم پس خیلی احتمالای دیگه رو هم باید در نظر بگیرم ، از کجا معلوم یه خدا توی دنیا نباشه که همه ی اتفاقای خوب دنیا بخاطر بودن اون باشه ، در عین حال که ممکنه یه خدایی هم باشه که عدالت براش معنی نداره و مثل طبیعت رفتار می کنه ، نمیشه که فقط صفر و یک فکر کرد ، البته کلا بهترا آدم در این مورد هیچ نظری نداشته باشه ، ولی خب اینم یه احتماله دیگه ، یعنی میتونی احتمال بدی همچین موجودی ممکنه باشه و باهاش درد دل کنی 
 
افراد آنلايند کنترک hit counter