۱۳۸۹ دی ۲۰, دوشنبه

می گویند در هر بی نظمی ، نظمی است . اگر تنها قسمت طنز این تئوری را در نظر بگیریم می شود من . بعضی اوقات ترس برم می دارد که چطور همه برای زندگی شان برنامه دارند و من همین طور دارم فقط پیش می روم با این فرق که من شاید دقیقا می دانم هدفم * چیست  اما برنامه ای برای رسیدن به آن ندارم ولی خیلی ها شاید فقط با برنامه پیش می روند ،همین، بی هدف ، البته این طور پیش رفتن زیاد هم بد نبوده شاید دقیقا همان قدر از زندگی ام نتیجه گرفته ام که دیگران که با برنامه پیش رفتند گرفتند شاید هم یک روز حالم گرفته بشود و آدم بشوم البته می گویند هر شکست ققنوسی را در وجود یک انسان بیدار می کند یا مثلا به قول استیو جابز بعد از هر شکستی نوعی احساس آزادی برای یک شروع تازه است . (این رو واسه بعد از این که کسی که خودش استخدام کرده بود تو اپل از اپل انداختش بیرون گفت ) خلاصه که شاید توی این بی نظم پیش رفتن من هم یک نظمی است که چشم بصیرت می خواهد برای دیده شدن .

* هدف درسی و شغلی و اینا .

این پست در راستای مبارزه با خود سانسوری است .
 
افراد آنلايند کنترک hit counter