۱۳۹۳ شهریور ۲۲, شنبه

1-نمیدونم اتوبوس چه صیغه ایه که تم تکراری خوابهام میشه یه پریودایی از سال 
قبلا اتوبوس های راسته ی چهارراه طالقانی آزادگان بام کرج رو هی سوار پیاده میشدم الان شده بی آر تی ولیعصر هی هم یه چیزی رو خونه جا گذاشتم هی با استرس میرم برش میدارم بر می گردم دوباره سوار میشم دوباره پیاده می شم انقدر که حالم ازین لوپ بد میشه و البته خنده داره 
2- یه چیز جالبیه اینکه زمین مثل یه تیکه سنگ ؟ گل ؟ تو فضاعه و صرفا جاذبه اش باعث شده که یه سری موجود ریزه میزه بتونن بچسبن بهش یعنی مثلا اگر یه لحظه فقط جاذبه نباشه و نشسته باشی انگار که زیر سرت (خب نمیشه گفت پات) خالی میشه و سقوط میکنی به فضا بعد اگر مثلا زیر آسمون دراز بکشی نگاه کنی به آسمون در واقع انگار که چسبیدی به یه تیکه سنگ و زیرت (که در واقع اشتباه می کنی بالاته ) یه عالمه فضا هستش یعنی اگر جاذبه نباشه سقوط می کنی دیگه .
3- دلم تنگ شده برای شبایی که میرفتیم حیاط مینشستیم با محمد درمورده این چیزا حرف میزدیم آخرین بار که شهاب سنگ دیدم فکر کنم همون جیاط بود . کلا نصف عمر آدما بر فناست وقتی آسمون شب درست و حسابی واسه تماشا کردن نداشته باشن . 
4- ببین چند ماه پیش چقدر اوضاع قمر در عقرب بود که حتی می گفتم نجوم هم دیگه نمیتونه انگیزه باشه برام ، ولی هست ، خوشبختانه هست هنوز . فقط کافیه خوب بهش فکر کنم .
5- کلا از معدود چیزهایی که بهم آرامش میده نجومه

 
افراد آنلايند کنترک hit counter